من به یادت هر صبح
جام ِمی از لب ِ خورشید جهان
می نوشم.
و به آهنگ ِسحر می رقصم.
این چه شوقی ست.
که در بوسه ی هر غنچه به لب های نسیم
پشت آواز چکاوک بر یاس
روی لغزیدن انگشت علف
بر تن دشت
میبرد خاطرِ دل را تا تو
صبح من باز
تو را میجوید.
برچسب : نویسنده : nelkea بازدید : 6